سفارش تبلیغ

] English > | خانه***| قسم به قلم (وب نوشت) ] رادیو حسنی سلام ، این وبلاگ دعوتی است برای ملاحظه مقالاتم در حوزه رسانه و تکنولوژی اطلاعات

برو به پائین صفحه

به توسعه انسان می انجامد IT
?حسین حسنی

یکشنبه 85/2/17 ساعت 6:3 عصر

چشم انداز رسانه محصول ذهن است ونه چشم

درج مقاله در مجله پیام مدیران شماره 49 (صفحه37)- کلیک فرمایید

پیشگفتار:

در فروردین 84 ریاست محترم سازمان در همایش سراسری مدیران سازمان به تفصیل افق رسانه را تبیین نمودند، در اردیبهشت همان سال در جشنواره صدا که در زیباکنار برگزار گردید ، طرح ایجاد گروه مطالعات استراتژیک در هریک از معاونتها را تاکید نمودند و در اسفند ماه همان سال نیز مجدداً در همایش سراسری مدیران ، منشور افق رسانه مورد بررسی قرار گرفت. همانگونه که در همایش اخیر نیز مطرح گردید ، خوشبختانه دیالوگ و ادبیات افق رسانه در سازمان جاری گردیده است که این امر نوید بخش است

.ین مقاله سعی دارد تا سلسله وار ، ابتدا با مبانی آینده نگری ، چشم انداز رسانه را "در راستای افق رسانه سازمان" از منظری دیگر مورد بحث و بررسی قرار دهد ، سعی خواهد شد در حد بضاعت ، رقبا شناسایی و معرفی گردند ، شرایط بد بینانه و خوش بینانه رسانه در باب محاط و محیط داخلی کشور و خارج از آن معرفی گردند، ماتریس ارزیابی عوامل محیطی معرفی گردند و ....

ضرورت تبیین ابعاد "چشم انداز رسانه " دلیل محکمی است برای انعکاس دیدگاهها و بر همین اساس نقد عزیزان بر این نوشتار مزید امتنان خواهدبود.

**************************

پیچیدگی و ظرافت تصمیم گیری در رسانه ملی ، مدیریت استراتژیک را ضروری می سازد ، از این رو مدیریت فعالیتهای متنوع و چند بعدی درونی ، تنها بخشی از مسئولیتهای مدرن مدیران است. محیط بلافصل برونی رسانه ، مجموعه بعدی عوامل چالش انگیز رسانه را فراهم می آورد ، این محیط اعم از رقبا ، تأمین کنندگان منابع ، مخاطبان ، قانونگذار ، شرایط اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی ، رجحان های سیاسی و پیشرفتهای فنی را در برمی گیرد که همه را باید برنامه ریزی و نظارت کرد.

به منظور برخورد اثر بخش با همه عواملی که بر توانایی رسانه در توسعه آن تأثیر دارند ، مدیران ، فرآیندهای مدیریت استراتژیک را به گونه طراحی می کنند که وضعیت بهینه رسانه را در محیط رقابتی اش ، تسهیل نماید.

ترسیم افق یا چشم انداز یاآینده به دو  محدوده تقسیم می شود:

1-   آینده نگری محتوا

2-  آینده نگری فرآیند

در آینده نگری محتوا آنچه که اهمیت دارد آن چیزهایی است که در آینده محقق خواهند شد. حال چه سازمان رسانه ای ما بامدیران کنونی خود درسالهای آینده باشد یا نباشد."مهم نهادینه شدن چشم انداز است." خوشبختانه ریاست محترم سازمان در انجام این تکلیف استراتژیک موفق بوده است ، برنامه های استراتژیک گوناگونی در گذشته طرح شده است که دغدغه ، انعکاس ، تعامل ، رایزنی ، پذیرش و نگاه سیستمی به مقوله برنامه کنونی ، را بدنبال نداشته است از همین منظر نیزنهادینه شدن چشم اندازرسانه نوید بخش است.

 تا اینجا کار در باب آینده نگری محتوا بدرستی انجام پذیرفته است اما :

آینده نگری فرآیند

در آینده نگری فرآیند ، چگونگی ظهور تغییرات و تحقق آن چیزهایی که در آینده محقق خواهند شد مطرح است. اینجا دیگر تکلیف برمدیران حوزه معاونتهای ستادی ، پشتیبانی و عملیاتی است ، چگونگی استفاده و به مرحله اجرا گذاشتن برنامه ها ، نیازمند برنامه و استراتژی است که به نظر می رسد در آینده نگری فرآیندی سازمان ، حرکت به کندی صورت می گیرد.

البته تدوین چشم انداز ، تهیه اولویت های برنامه سازی سالانه ، دریافت برنامه های سالانه و 5 ساله و ... حرکت خوبی است اما کافی نیست.

طرح زاویای گوناگون افق رسانه ، ارائه دیدگاههای تحلیلی مختلف و حتی منتقد ، تجزیه و تحلیل مختصات افق و چشم انداز رسانه ، ارائه برنامه بانگاه به محیط برونی ، مکانیزم انطباق پذیری ، آمادگی تغییر و انعطاف پذیری و نهایتاً نظارت و ارزیابی و هدایت خطاها نه تنها باید به دقت مشخص و نمایان باشد بلکه این شناخت تمام ارکان سازمان را درگیرنماید. همگان در سازمان باید از افق رسانه آگاهی کافی به دست آورند تا مطمئن و دلگرم شوند و همکاری گروهی استحکام یابد.بخش میانی و عملیاتی اغلب در نمی یابد که کوششهایی که برای پذیرفته شدن "افق رسانه" به کاربرده می شوند ، خود به طور معمول در زمان دگرگونی گسسته می شوند و آسیب می بینند.

 بخشهایی از سازمان است که با این سند راهبردی رسانه ملی کمتر همخوانی دارند اگر فقط فناوری ، ساختار یا فرآورده سازمان دچار تغییر در راستای افق رسانه شود ، نتیجه ای نخواهد آورد ، بدون شک دگرگونی در منابع انسانی اولین و پراهمیت ترین اولویت است . از این رو تکلیف آینده نگری فرآیندی در حوزه های مختلف سازمان بسیار حساس و سنگین است.

مادام که هر یک از معاونتهای سازمان به ایجاد گروه مطالعات استراتژیک خود همت نگمارد و اندیشه سیستمی را نیز در اداره آن بکار نبرد و به نقل از ریاست محترم سازمان جزیره ای عمل کند و ... نمی توان در آینده نگری فرآیندی موفق عمل نمود. از همین منظر لازم است افق رسانه در مرحله  بعدی تجزیه و با تزریق آگاهی و شناخت ترکیب گردد. بطور مثال صحبت در باب رقبا اعم از رسانه ای و غیر رسانه­ای ، ضعفها و قوتها، تهدیدها و فرصت ها کلی است و هر یک از معانتها و نهایتاً سازمان تعریف دقیق و شناخت عمیق از مولفه های مذکور را مدون ننموده و در اختیار قرار نداده اند.شاید به دلیل همین خلاء ها، ریاست محترم سازمان پیشنهاد ایجاد گروه مطالعات استراتژیک در معاونتها را مطرح نمودنند.

مدیر رسانه ای که انواع و اقسام رقبا را با مختصات کامل آن نشناسد ، چگونه می تواند در راستای اولویت های برنامه سازی سالانه ،پنج ساله و ده ساله، برنامه ارائه نماید!؟

در ادامه این  بحث سئوالاتی مطرح است.(مدیریت استراتژیک)

کسی که میخواهد به قله دماوند برود(چشم انداز قله دماوند)

-        چه کار باید بکند؟

-        برود قله دماوند!

این مانند آن است که بگوید برای عالم شدن فقط باید درس خواند.

 در عین این که جواب درستی است ولی قابل دسترسی نیست.

کلیدی که به هر قفلی می خورد ولی هیچکدام را باز نمی کند.

سئوال دوباره مطرح می گردد:

-        برای اینکه به قله دماوند بروید چه کار باید بکنید ؟

-        اصلاً برای چه می خواهید بروید؟

-        چگونه می توانید به آنجا برسید؟

-        باید ابتدا مشخص کنید کِی می خواهید بروید.

از چه مسیری میروید؟

لوازم مناسب مسیر و زمان آن ؟

راستی ، می بایست خود نیز آماده باشید.

راهنمایی انتخاب کنید که به او اطمینان دارید ، اندکی راه می داند و خود رفته است.

در سفر و خطر تنها نمی گذارد.

اگر از ابتدا راهنما را انتخاب کنید راحتر خواهید بود.

ولی اگر بدون راهنما هم بخواهید بروید می توانی گرچه توصیه نمی شود.

آن وقت می بایست نوشته های کوه نوردهای قبلی را مطالعه کنید.

نقشه خوانی چطور؟

کوه نورد قابل باشید اما باز هم نمی توان موفق شوید!

این سئوالات ، ما را به این نتیجه استراتژیک خواهد رساند:

هر چه بیشتر وقت صرف، برنامه ریزی "افق رسانه " شود ، دسترسی به آن ، وقت کمتری نیاز دارد.

 مبانی آینده نگری

مفاهیم اولیه

زمان : مفهوم زمان و گذشت آن موجب می شود که همه اتفاقات در یک لحظه رخ ندهند.

حرکت زمان: حرکت بی وققه از گذشته به سوی آینده از درون لحظه ای کوتاه به نام حال

گذشته، حال و آینده چه موضوعاتی را تحت پوشش قرار می دهند؟

گذشته : تاریخ، تجارب، حافظه، هویت، دستاوردها

حال: اینجا و اکنون، لحظه گذرا، تمرکز توجه و فوریت ها

آینده : بیم ها و امیدها، طرح ها، پروژه ها، اهداف و مقاصد

آیا گذشته، حال و آینده با هم در ارتباطند یا از هم مستقل هستند؟

تاریخ، هویت و دستاوردهای ما، درک و تمرکز زمان حال را تعیین می کنند و این ها به نوبه خود طرح ها، پروژه ها، و اهداف ما را در آینده تحت تاثیر قرار می دهند.

آیا ارتباط گذشته، حال و آینده یک طرفه و در یک جهت است؟

خیر، بیم ها و امیدهای آینده نه تنها زمان حال را تحت تاثیر قرار می دهد بلکه شاید باعث بازنگری در عوامل گذشته برای رسیدن به هدفی خاص شود و یا اینکه پروژه و طرح آینده می تواند از زمینه و ساختار گذشته پایه گذاری شود.

مرز بین گذشته، حال و آینده بسیار سیال و باز می باشد.

تنها افراد با ذهن معیوب در اکنون باقی می مانند. نه گذشته را به یاد می آورند نه به آینده می اندیشند.

فرایند ساختار دهی به زمان حال:

تعبیر تجربیات گذشته

پیش بینی آینده های ممکن

زمان حال حاصل درهم کنش گذشته و آینده است یعنی حاصل ترکیب حافظه و پیش بینی، تجربه و هدف و نهایتا هویت و مقصود.

تعریف تجربه در آینده نگری
    تجربه فقط محصول اتفاقات گذشته یا ضبط حوادث سپری شده نیست بلکه محصول درهم کنش حافظه و دورنگری ، هویت و هدف نیز هست.

تعریف آینده نگری یا دورنگری

فرایند توسعه و گسترش هوشیاری و آگاهی نسبت به موقعیت های در حال ظهور از طریق پیمایش آینده ها.

حاصل این فرآیند دورنما و ”چشم انداز“ آینده است.

پیمایش آینده های مختلف جزو قابلیت های بی نظیر انسان است که از مشخصه بالفعل غنی و حساب شده زمان بوجود آمده و توسط سیستم عصبی انسان به ظهور می رسد.

 سه طریقی که  با دور نگری می توان بر محدودیت های ادراکی سازمان غلبه کرد:

با ارزیابی پیامدهای ممکن مربوط به اقدامات و تصمیم های امروز

با پیش بینی مسائل پیش از به وقوع پیوستن آن ها

با در نظر گرفتن پیامدهای زمان حال مربوط به اتفاقات ممکن در آینده

توجیه سرنوشت گرائی با سه نصف حقیقت

فهم پذیری آینده

بهبود پذیری آینده

فوریت و اضطرار آینده

فهم پذیری آینده

نصف حقیقت: ما نمی توانیم چیزی درباره آینده بفهمیم یا بدانیم.

کل حقیقت : درست است که ما نمی توانیم چیزی نسبت به آینده بطور حتم بدانیم ولی می توانیم دانشی حتی جزئی نسبت به آینده داشته باشیم زیرا یکنوع ارتباط و یکپارچگی بین گذشته و آینده وجود دارد.

بهبود پذیری آینده

نصف حقیقت : ما هیچ کاری درباره آینده نمی توانیم انجام دهیم.

کل حقیقت: ما به عنوان سازمان قدرت کمی در شکل بخشیدن به آینده جهان و بسیار کمتر نسبت به آینده کائنات داریم. اما قدرت خارق العاده ای در بهبود آینده سازمان داریم. همانطور که سازمانهای مختلفی این موضوع را ثابت کرده اند.

فوریت و اضطرار آینده

نصف حقیقت : ما نباید زمان خود را برای تفکر درباره آینده تلف کنیم زیرا مشکلات کنونی فراوانی داریم و باید آنها را رفع کنیم.

کل حقیقت: تغییرات سریع در همه زمینه های زندگی، آینده نگری را به یک فوریت و ضرورت تبدیل کرده است.

تفاوت آینده نگری با پیشگویی، غیب گویی

عقلانیت و تحلیل های عقلانی حاکم بر آینده نگری

باز نگه داشتن مسائل مربوط به آینده در مقابل صحبت از آینده محتوم

عدم قبول محتوم بودن آینده و  اذعان به توانائی در شکل بخشیدن به آینده

اصول کلی در آینده نگری

برای انجام آینده نگری بهتر و جامع تر استفاده از روشهای متعدد و متناوب ضروری است.

تحقیقات آینده نگری بهتر است به صورت گروهی و اشتراکی انجام شود.

اغلب روشهای تحقیقاتی بیشتر بر موضوعات ذهنی و قضاوتهای ذهنی افراد استوار است.

اهداف کلی در آینده نگری

تصور حوادث ممکن

ارزیابی احتمالات و حوادث محتمل

تصمیم گیری و انتخاب  استراتژی ها و گزینه های مرجح

سودمندی آینده نگری

آماده شدن خود و دیگران در برابر آینده

کسب نمای کلی از آینده های در حال ظهور

درک زود هنگام خطرات و هشدارها

کسب اعتماد به نفس

کسب موفقیت و برتری در رقابت ها

ایجاد تعادل بین اهداف کوتاه مدت و درازمدت

کسب اطلاعات بیشتر نسبت به نیروهای موثر در زمینه های فعالیت فردی و سازمانی

سازگاری با تغییرات

کسب و آگاهی از موقعیت در قلب روندها و مسیر تغییرات

کسب ایده درباره برنامه ریزی و سرمایه گذاری برای بدست آوردن منافع موجود

پنج دیدگاه کلی در آینده نگری

استنتاجی : آینده در حقیقت گستره زمانی و منطقی گذشته است.

تحلیل الگوها : تاریخ تکرار خواهد شد.

تحلیل هدف : آینده توسط باورها و اقدامات افراد، سازمانها و ارگانهای مختلف بر می آید.

آینده های متعدد : آینده نتیجه دسته ای از حوادث و عوامل غیر قابل پیش بینی، تصادفی و بدون ترتیب و گسترده است.

مکاشفه ای : آینده توسط مخلوط پیچیده ای از روندهای غیر قابل تغییر، حوادث تصادفی،  و اقدامات افراد و موسسات کلیدی شکل می یابد.

اصول و مفاهیم برنامه ریزی استراتژیک

 

ماموریت یک هدف درازمدت است.

ماموریت هیچ وقت از بین نمی رود.

ماموریت بوجود آوردن ارزش ها و عقاید مشترک بین کارکنان سازمان است.

ماموریت مختص و مخصوص سازمان است.

ماموریت اهداف سازمان را مشخص می کند.

مبنای تخصیص منابع سازمان است.

ادامه این نوشتار در شماره آتی ماهنامه مدیران ارایه خواهد شد.

**************************

منابع:

دراکر-پیتر اف" مدیریت آینده" انتشارات رسا 1378

صوفی -محمد حسین" فعالیتهای سازمان صدا و سیما در جهت افق رسانه"،روزنامه جام جم،قاب کوچک،16/2/1385

پیرس و رابینسون "برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک"انتشارات یادواره کتاب،1377

"گزیده افق رسانه"- مرکز طرح و برنامه ریزی


رسانه

نظر شما( )

برو به بالای صفحه

[ |

تعداد بازدیدکنندگان

42308



رادیو اینترنتی من


تلویزیون اینترنتی من

مقالات من

. نگاهی به احکام مدیریت در سازمان
. لزوم جایگزینی استراتژی انتخاب و ...
. تکنیکهای ارتباط موثر
علم مدیریت فازی
پیشنهاد
فناوری اطلاعات در برنامة چهارم ...
مفهوم سواد اطلاعاتی وبا سواد اط ...
سواد رسانه ای برای همه ایرانیان
هفت اصل بیل گیتس
هم افزایی
طرح ایجاد بخش یا گروه تحقیق وتو ...
تاریخ اینترنت در ایران
دیدگاه انتقال
شهروند دیجیتال
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384
پاییز 1384

پیام

جستجو

0

0
0ت

موسیقی وبلاگ

اشتراک

 

<

hasani@iran.com

دیدار مجدد