پنج شنبه 84/10/1 ساعت 2:2 عصر

پیشنهاد

-    شرایط محیطی و محاطی حاکم بر رسانه صدا و سیما ما را ملزم به پیروی از نگرش سیستمی می نماید این نگرش چهارچوب فکری نوینی برای اندیشیدن فراهم می سازد. از این رو برای سامانبخشی تفکر سیستمی در سازمان پیشنهاد می گردد بخشی مستقل که بتوان توسعه سازمانی را نظام مند سازد ، فرصتها و تهدیدات سازمانی را پیش بینی کند ، سناریو طراحی نمایند و چالشهای فراروی سازمان را شناسایی نماید در حوزه ستاد عالی سازمان پیشنهاد می گردد ، بررسی کارکردها و محصولات برخی از معاونتهای سازمان نشان میدهد که این    حوزه ها به هدفهای کلان سازمانی کمتر توجه نموده و بخشی نگر هستند. از این رو بخش یاد شده میتواند هدایتگر فعالیتهای اینگونه معاونتها باشد.

-    ورود فن آوری جدید ( اینترنت و 000 ) به کشور حداقل از سال 80 به این سو ، عملاً منجر به دو قطبی شدن جامعه شده است علت این دو قطبی شدن نیز نبود زیر ساختهای مناسب اقتصادی و فنی در کشور است که منجر به شکاف طبقاتی شده است و پیامد آن نارضایتی اجتماعی است. این امر باعث شده از یکسو نظام تا حدودی به خواست جامعه تن دهد و از سوی دیگر با این فن آوری مقابله کند . به نظر  میرسد ایجاد شکاف طبقاتی میتواند بحران زا باشد بطوری که با توجه به آمار و اطلاعات یک اقلیت 5 درصدی از جامعه قادرند از فن آوری ها بهره گیرند و اکثریت 95 درصدی خارج از محدوده ، باقی خواهند ماند اکثریتی که فاصله شان روز به روز از منابع قدرت و اطلاعات بیشتر میشود این دقیقاً همان بحرانی است که به همراه فن آوری جدید پیش می آید در این بین نقش صدا و سیما بسیار حائز اهمیت است اما گویی استراتژی در بین نیست!

-    مدیریت منابع انسانی از وظایف حوزه های ستادی است اما مشخص نیست که در سازمان چرا این وظیفه بر عهده حوزه پشتیبانی نهاده شده است. اهمیت منبع نیروی انسانی به عنوان عالی ترین منبع از منابع سازمان باعث شد تا واحد تأمین نیروی انسانی در سازمان طی سالهای اخیر به منابع انسانی تغییر یابد اما در عمل صرفاً تغییر نام صورت گرفته است ! به نظر میرسد وظایف مدیریت منابع انسانی که عبارت است از : 1- برنامه ریزی منابع انسانی 2-کارمندیابی  ( تأمین نیرو ) 3- گزینش                     4- جامعه پذیری 5- آموزش و توسعه 6-ارزیابی عملکرد 7-ارتقاء ، انتقال و 000 در حال حاضر در پائینترین سطح خود میباشد و سئوال این است که منابع انسانی توانسته است انگیزه در کارکنان نسبت به هدفهای کلی سازمان بوجود آورد و برای ادامه خلاقیت و نوآوری افرادی بسیار شایسته جذب و تشویق و ترغیب نماید ؟

-    تدوین ، برنامه ( برنامه مدون ) حوزه ها و معاونتهای مختلف براساس یک نظام مشخص برای رسیدن به اهداف سازمان ( در آغاز هر سال به عنوان برنامه کوتاه مدت و هر 3 الی 5 سال به عنوان یک برنامه بلند مدت ) در دستور کار معاونتها قرار گیرد . که نظارت و کنترل دقیق بر برنامه ها نیز به عنوان یک اصل رعایت گردد.

-    تحقیقات و برنامه ریزی به عنوان ستاد عالی به واقع می بایست نقش پیشرو را در سازمان ایفاء نماید. اما بررسی برخی از کارکردهای موجود اعم از طراحی ساختارها ، سیستمها و روشها و نظام برنامه ریزی نشان میدهد که فعالیتها کمتر به صورت برنامه ریزی شده و یکپارچه پدید می آید و گسترش و دگرگونی آنها به تدریج و در پی بروز مشکلات عملیاتی در طول زمان صورت می گیرد. به طور مثال با گذشت سه ماه از سال هنوز تعهدات تولید سال جاری شبکه ها مشخص نگردیده است.

      در حوزه فنی در مقوله IT و انفورماتیک بخشی نگری حاکم است انفورماتیک و تکنولوژی اطلاعات بر سه محور 1- نرم افزار 2- سخت افزار  3- انسان افزار استوار است که متأسفانه توجه برجسته بر محور سخت افزار قرار گرفته است این نگرش، تکنولوژی اطلاعات و انفورماتیک را به عنوان یک تجهیزات فنی می نگرد که لزوماً میبایست در زیر ساختارحوزه فنی قرار گیرد و حال آنکه انفور ماتیک و تکنولوژی اطلاعات بر مدار نظام اطلاعات استوار است نظامی که لزوماً در حوزه های اطلاعاتی از جمله واحدهای اطلاعات و برنامه ریزی میتوان از آن سراغ گرفت ، سئوال این است که اصرار حوزه فنی برای در اختیار داشتن بخش انفورماتیک ( کارشناسان سخت افزار و نرم افزار ) و در اختیار داشتن بالاترین پهنای باند در کشور تاکنون چه ثمراتی از تکنولوژی اطلاعات را عاید سازمان نموده است. مگر نه این است که طرح تکفا در کشور از زمانی که از چتر وزارت مخابرات دیروز و ICT امروز ( به عنوان حوزه فنی ) به سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور ( به عنوان حوزه اطلاعاتی و برنامه ریزی ) نقل مکان نمود ، جان گرفت ! نمونه ای کوچک از فعالیت بزرگ در معاونت امور مجلس و استانها آن است که با هدایت وحمایت جنابعالی در معاونت امور مجلس و استانها و استراتژی مشخص دراداره کل اطلاعات و برنامه ریزی معاونت امور مجلس و استانها ، تجمع سخت افزار و تولید نرم افزار و هدایت انسان افزار پیشرو IT در کلیه حوزه ها و معاونت های سازمان است. البته این حرکت در آغاز راه است.

     در بخشها و معاونتهای صفی و عملیاتی سازمان نیز به نظر میرسد دچار آسیب هر چند جزئی هستیم راهبرد تعدد شبکه ها و افزایش شبکه های تخصصی با توجه به اینکه از یک رسانه واحد سرچشمه می گیرند طبعاً به معنای تعدد هدفها نبوده و نیست بلکه اهداف واحد ، اما شیوه های ارائه پیام متفاوت است با بررسی برخی از برنامه های ( بعضاً تلویزیونی ) این اصل دچار خدشه است که این امر نشان میدهد سیاستگذاری کلان و خرد برای انتقال پیام گویی لغزنده است به طور مثال در روز جمعه ( مورخ 22/3/83 ) حداقل 4 برنامه از شبکه های دوم ، سوم ، تهران پخش گردیده که به نقد و بررسی شکست تیم ملی فوتبال ایران از اردن می پرداخت جالب آن است که برنامه ها درتضاد کامل بایکدیگر پیام متفاوتی به مخاطب انتقال دادند و مخاطبان برنامه ها درحیرت بودند که مگر شبکه های مختلفی از رسانه های مختلف با اهداف مجزا دارند برنامه پخش می نمایند ؟ جالبتر آن است که اتفاقاً در بحث ورزش در سازمان تشکیلات واحدی سیاستگذاری می نمایند.

- علی رغم دغدغه مسئولان ارشد سازمان از فاصله تحقیق و تولید برنامه در امر برنامه سازی تلاش قابل توجهی صورت نمی گیرد فرآیند تولید برنامه در شبکه های سراسری و محلی به نحوی است که عموماً طرحهای مختلف برنامه سازی از سوی عوامل حقیقی و حقوقی ارائه و براساس آن برنامه تولید می گردد. طبعاً این شیوه هر چند لازم است اماکافی نیست. آیا وقت آن نرسیده است که سازمان به عنوان کارفرما ، محورها ، سیاستها و موضوعات کاربردی را اولویت بندی نموده و براساس آن سفارش کاربر عوامل تولید خود دهد. یکی از سوی سازمان با سفارش طرح از سوی عوامل حقیقی و حقوقی ( هر چند از ؟ سازمان باشند ) تفاوت دارد سفارش کار از سوی سازمان از جامع نگری برخورداراست از این رو شوراهای طرح و برنامه در شبکه ها اعم از سراسری و محلی صرفاً به عنوان کاتالیزور برای انجام منویات طراحان                  ( تهیه کنندگان و 000 ) عمل می نماید و حال آنکه نقش این شوراها کاملاً باید تغییر یابد در این صورت است که شوراهای طرح و برنماه ملزم به بهره گیری از تحقیق خواهد بود.

رسانه